پرونده‌ی ژیزل پِلیکو زیر ذره‌بین:

آغوش همسر همیشه برای زن امن نیست

پرونده‌ی مرد فرانسوی که همسرش را بیهوش و برای تجاوز مردان بیگانه به او برنامه‌ریزی می‌کرد نه‌تنها خبر داغ فرانسه که موضوع بحث روان‌شناسان، حقوق‌دانان، فعالان حقوق زنان و افکار عمومی در سراسر جهان است. 

فرآیند دادرسی به دادخواستِ تکان‌دهنده‌ی ژیزل پِلیکو نخستین روزهای سپتامبر آغاز شد. این زن ۷۲ ساله‌ی فرانسوی در دادگاهی علنی گفت که همسرش دومینیک به مدت ۱۰ سال او را بیهوش می‌کرد تا تجاوز مردان غریبه به او را تماشا کند. این پرونده را می‌توان از زوایای گوناگونی بررسی کرد. مدافعان حقوق زنان امیدوارند داستان هولناک ژیزل سبب تغییر در جهانی شود که به گفته آنها غرق در تبعیض‌ جنسی و زن‌ستیزی است. در این مجموعه می‌کوشیم برخی نظرها و پرسش‌هایی را زیر ذره‌بین ببریم که این روزها در مورد پرونده‌ی ژیزل بیشتر به گوش می‌خورند.

چرا ژیزل این‌طور علنی با متجاوزان روبه‌رو شد؟

ژیزل پلیکو تصمیم گرفت هم روند دادگاه علنی باشد هم هویت خودش حین فرآیند دادرسی، او همچنین اجازه داد ویدیوهایی که شوهرش از تجاوز به او طی سال‌ها ضبط کرده بود، به عنوان بخشی از شواهد ارائه شده در دادگاه پخش شود. ژیزل با این تصمیمْ نشان می‌دهد که «قربانی» نیست و عرصه‌ی محاکمه را به فضایی برای به تصویر کشیدن عاملیت خود بدل کرده است.

شجاعت ژیزل پلیکو و شکستن سکوت درباره‌ی شکلی شدید از خشونت خانگی که اغلب زیر بار فشارهای اجتماعی دفن می‌شود، برای آگاهی‌بخشی عمومی مهم و ارزشمند است. او با امتناع از رسیدگی‌ غیرعلنی به پرونده، خواسته تا جامعه از مکانیسم‌های آنچه «کنترل اجباری» (Coercive control ) نامیده می‌شود، آگاه شود و به آگاهی عمومی درباره‌ی واقعیتی که او تجربه کرده کمک کند.

کنترل اجباری یک عمل یا الگوی اعمال حمله، تهدید، تحقیر و ارعاب و دیگر انواع سوء‌استفاده‌هاست که برای آسیب رساندن، تنبیه یا ترساندن قربانی استفاده می‌شود. رفتار اجباری و کنترلی در مرکز انواع خشونت‌های خانگی قرار دارد و پرونده‌ی ژیزل، یک شکل برجسته از این نوع خشونت‌هاست.

تشکیل علنی دادگاه چه فایده‌ای دارد؟

 دادگاه ژیزل، ضعف و شکست سیستمی را آشکار می‌کند که اجازه می‌دهد چنین خشونتی سال‌ها ادامه یابد. روشن شدن نقص‌های سیستم اجتماعی، باعث زیر سوال بردن آن دسته از نگرش‌های اجتماعی می‌شود که نشانه‌های خشونت خانگی و تجاوز جنسی را تقلیل می‌دهند یا نادیده می‌گیرند. از این رو دادگاه ژیزل می‌تواند به اصلاحات حقوقی قابل توجهی در تقویت جرم‌انگاری «کنترل اجباری» منجر شود.

از زمانی که جنبش من‌هم ( MeToo) آگاهی درباره‌ی آزار جنسی را افزایش داد، شکایت‌های مرتبط با آزار و تجاوز جنسی در فرانسه تقریبا دو برابر شده، با این حال تنها شش درصد از شکایت‌های سال ۲۰۲۱ توسط بازرسان پیگیری شده است. اکنون در فرانسه محکومیت‌های تجاوز جنسی حتی کمتر از سال ۲۰۰۷ است.

فرآیند دادگاه در این پرونده از ضعف‌های قانونی در مورد چنین پرونده‌هایی حکایت دارد. گیوم دی پالما، وکیل شش نفر از متهمان در دادگاه گفته است: «تجاوز همیشه تجاوز به عنف نیست» و نیز استدلال کرده که «بدون قصد به ارتکاب تجاوز، تجاوز جنسی صورت نمی‌گیرد.» اظهار نظری که دادگاه را متشنج کرد و برای دقایقی به حالت تعلیق درآورد.

در حقوق فرانسه، تجاوز جنسی، به معنای دخول جنسی است که از طریق «محدودیت، خشونت یا غافلگیری» انجام شود و انتظار می‌رود وکلای ژیزل پلیکو استدلال کنند «غافلگیری» در مورد یک زن به او آرام‌بخش داده شده یا بی‌هوش است، صدق می‌کند.

چطور ممکن است ژیزل زودتر نفهمیده یا به پزشک مراجعه نکرده باشد؟

ژیزل پلیکو در ۱۰ سالی که شوهرش به او دارو می‌داد، علائم عصبی غیرقابل توضیح و مشکلات زنانه داشت، اما هیچ‌کس شکایت‌های او را کنار هم قرار نداد و به احتمال وقوع تجاوز شک نکرد. حتی نقل شده که پزشکی به ژیزل گفته: «تو ۷۰ ساله‌ای، داری با زندگی خودت چه کار می‌کنی؟»

نادیده گرفتن مشکلات سلامتی ژیزل در حالی است که خوراندن دارو به یک فرد به عنوان یک مفهوم مرتبط به تجاوز شناخته شده است؛ «تسلیم شیمیایی» ( Coercive control ) به عنوان خوراندن یک یا چند ماده روانگردان به  یک فرد بدون رضایت او با اهداف مجرمانه‌ی اقتصادی یا جنسی تعریف می‌شود. به این مواد شیمیایی «داروی تجاوز» گفته می‌شود که باعث می‌شود او منفعل و مستعد قربانی شدن شود. بنا بر اعلام کارشناس تجاوز با مواد مخدر در مرکز نظارت بر اعتیاد پاریس، در سال ۲۰۲۲، بیش از ۱۲۰۰ نفر در فرانسه مشکوک به این بودند که بدون اطلاع به آنها مواد مخدر داده شده است.

اینکه هیچ بخشی از سیستم درمانی به این موضوع شک نکرده و حتی پزشکی که دومینیک، مرد متجاوز سال‌ها از طریق او داروهای مورد نیاز برای بیهوش کردن همسرش را می‌گرفته حاضر به شهادت نشده است، نشانه‌ی دیگری از فقدان آگاهی عمومی و قوانین بازدارنده است.

متجاوزان «غیر عادی» نیستند

 کامیل فرویوکس متری، فیلسوف فرانسوی در مقاله‌ای می‌گوید این محاکمه نشان داد که مرتکبین خشونت جنسی بسیار«معمولی» هستند. همین موضوع باعث شده کلیشه‌هایی که درباره‌ی آزارگران جنسی وجود دارد و آنها را هیولا و روان‌پریش معرفی می‌کند، شکسته شود. با این نگاه مشخص می‌شود که فرهنگ تجاوز و خشونت چقدر شیوع دارد و عادی است.

در پرونده‌ی ژیزل، از میان بیش از ۵۰ متهم،  ۱۸ نفر که با قرار وثیقه آزاد نشده بودند، در دادگاه حاضرند. بسیاری از آن ۳۰ نفر دیگر که آزاد شده‌اند، در میان تماشاگران و خبرنگاران نشسته بودند. بسیاری از آنها به یک بار تجاوز به ژیزل پلیکو و برخی دیگر نیز به شش مورد تجاوز به او متهم شده‌اند. سن آنها از ۲۶ تا۷۴  سال است و شغل‌هایی عادی دارند: راننده‌ی کامیون، تاجر، آتش‌نشان، پرستار، سرباز، نگهبان زندان و روزنامه‌نگار. نیمی از این مردان خانواده دارند. یکی قرار است به‌زودی پدر شود. 

از میان آنها ۳۵ مرد گفته‌اند که کار خود را تجاوز به عنف نمی‌دانند و تنها ۱۴ نفر در مواجهه با تصاویر گفته‌اند از کاری که انجام داده‌اند پشیمان هستند. مثلا یکی از این مردان به بازپرس‌ها گفته که کارش «مانند تجاوز به یک جسد» بود. بسیاری از آنها به پلیس گفتند که معتقدند ژیزل تظاهر می‌کرده که خواب است. دیگران گفتند به نظرشان برای برقراری چنین رابطه‌ای رضایت شوهر کافی است.

هیچ‌کدام آنها «غیر عادی» و «عجیب» نیستند اما فرهنگ تجاوز برایشان «عادی»ست.

تجاوز در بستر زناشویی هم تجاوز است

 برخی از فعالان می‌گویند این پرونده نشانه‌ای روشن از شیوع «فرهنگ تجاوز» است که به دومینیک پلیکو اجازه داده مدتی طولانی مرتکب کارهای غیرقابل توصیفی شود و برای آنها برنامه‌ریزی کند. عنصر پررنگ این فرهنگ،  تجاوز به همسر یا تجاوز جنسی زناشویی است که هرچند سال‌هاست در قوانین بین‌المللی و ملی بسیاری از کشورها جرم‌انگاری شده اما در فرهنگ عمومی همچنان موضوعی پذیرفته شده است.

تجاوز زناشویی به معنی آمیزش جنسی بدون رضایت است که در آن متجاوز، همسر قربانی است. معیار اصلی تشخیص و تمایز تجاوز جنسی از رابطه‌ی جنسی «فقدان رضایت» است. وقوع این جرم در پرونده‌ی ژیزل آشکارا صورت گرفته اما اینکه امروزه هنوز در فرانسه و سایر نقاط جهان افرادی هستند که باور دارند یک مرد می‌تواند درباره‌ی اراده‌ی همسرش تضمین بدهد گویی خود زن انسان نیست، حرفی ندارد و وجدان و رضایت زن به عنوان یکی از طرفین رابطه مطرح نیست، یک وجه بسیار نگران‌کننده از فرهنگ تجاوز است.

اما این تنها متجاوزان نیستند که چنین فکر می‌کنند و به آن «قربانی‌نکوهی» را هم می‌افزایند. در میان کامنت‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی، همسایگان ژیزل که با آنها مصاحبه شده و در گفت‌وگوهای خصوصی، این موارد زیاد دیده می‌شود: «حتما خودش می‌دانسته»، «چطور نفهمیده»، «وقتی شوهرش رضایت داشته اسمش تجاوز نیست». بسیاری گفته‌اند که به نظرشان این پرونده با اینکه خیلی وحشتناک است اما «نباید علنی می‌شد» و «یک موضوع خصوصی» ‌است. نکته‌ی حیرت‌انگیز دیگر اینکه سایتی که دومینیک در آن برای ارتباط جنسی با همسرش بدون اطلاع او پست گذاشته بود، ماهانه ۵۰۰ هزار بازدیدکننده داشت!

پرونده‌ای برای تغییر

 پرونده‌ی ژیزل، اگرچه عمیقا نگران‌کننده است، اما فرصتی بی‌سابقه برای رویارویی با واقعیت‌هایی درباره‌ی کنترل و خشونت جنسی در خانه تحت عنوان تجاوز زناشویی ارائه می‌دهد. نقطه‌ی عطفی در فرهنگ فرانسه و شاید جهان که ممکن است نگرش‌های ریشه‌دار درباره‌ی جنسیت، قدرت، خشونت در روابط صمیمی و کنترل اجباری را به چالش بکشد.