بدن زن و هراس‌افکنی حکومتی

خشونت جنسیِ حکومتی الگویی شناخته‌شده است که رد آن را در سرکوب‌ها و درگیری‌های معترضان و حکومت‌ها در سراسر جهان می‌‌توان پی‌گیری کرد. نمونه‌هایی از این نوع خشونت جنسی در شرایط انقلابی را پیش از این، در رفتارِ حکومت‌هایی مثل سودان، سوریه و سریلانکا با شهروندانِ معترض دیده‌ایم.

خشونت جنسی در کنار روش‌های دیگری مثل حبس و شکنجه و ربودن افراد و همچنین مفقود شدنِ معترضان، زیر چتر انواعِ روش‌های سرکوب قرار می‌گیرد و یکی از شیوه‌های هراس‌افکنی حکومتی است.

خشونت یا هراس‌افکنی حکومتی چیست؟

وقتی خشونت جنسی به دستِ عوامل حکومت بر شهروندان اجرا و اعمال می‌شود پدیده‌ای تازه رخ می‌نماید؛ پدیده‌ای فراتر از خشونت جنسی در معنای عام آن. در اینجا با خشونت جنسی حکومتی روبه‌رو هستیم و خشونت حکومتی هرگونه تهدید به خشونت یا اجرای آن است که عوامل مستقیم یا غیرمستقیم (رسمی و غیررسمی) حکومت با هدفِ هراس‌‌افکنی در تمام یا بخشی از جامعه‌ انجام می‌دهند.

خشونت یا هراس‌افکنی حکومتی چهار رکن اصلی دارد:

یک – عمل خشونت‌آمیز عامدانه علیه کسانی که درواقع حکومت وظیفه‌ی حفظ امنیت آنان را به عهده دارد. بنابراین اعمال چنین خشونتی نیازمند توجیه و استفاده از شیوه‌هایی مانند پرونده‌سازی امنیتی است.

دو – خشونت از طرف حکومت یا با چراغ سبز حکومت اجرا می‌شود. عاملان این خشونت جنسی ممکن است مأموران حکومت یا گروه‌های وابسته به آن باشند که نسبت آنها با حکومت چندان هم شفاف و روشن نیست. در حالی که قربانیانِ آزار و تعرض جنسی حکومتی برای هر گونه پی‌گیری قضایی و دادخواهی نیازمند آن‌ هستند که بتوانند رابطه‌ی شفاف و مشخصِ مأموران آزارگر با حکومت را به تأیید برسانند.

 سه – هدف خشونت حکومتی نه تنها سرکوب خودِ کسانی است که مورد آزار و خشونت قرار می‌گیرند بلکه ترساندن افراد دیگر جامعه هم در آن پنهان شده. سایر شهروندان معترض و همه‌ی کسانی که به هر شکلی با قربانی احساس نزدیکی می‌کنند و او را از خود می‌دانند قرار است بترسند.

 چهار – هدف اصلی تهدید یا اجرای خشونت حکومتی درواقع خاموش کردن یک معترض نیست، خاموش کردنِ همه‌ی معترضان است. هدف این است که شهروندان معترض رفتار اعتراضی یا انقلابی خود را تغییر دهند یا خاموش و مطیع شوند. بنابراین خاموش نشدن و مقابله با ترس جمعی خود نوعی مبارزه با خشونت جنسی حکومتی به حساب می‌آید.

تعرض به بدنِ معترض! شدیدترین شکل هراس‌افکنی حکومتی

همه‌ی ویژگی‌هایی که در تعریف هراس‌افکنی حکومتی برشمردیم؛ در تجاوز و تعرض جنسی به شهروندان معترض  وجود دارد. فرقی ندارد معترضان زن باشند یا مرد یا از دگرباشان جنسی و جنسیتی و تفاوتی نمی‌کند که تجاوز و تعرض جنسی در محیط بازداشتگاه و زندان رخ دهد یا در میدان‌ها و خیابان‌های شهر.  

تعرض مأموران حکوکت به بدنِ معترضانْ یکی از اشکال خشونت حکومتی و ای بسا شدیدترین شکل آن محسوب می‌شود. شکلی از خشونت حکومتی که لازم است در نهادها و سازمان‌های بین‌المللی از جمله نهادهای فعال در زمینه‌ی حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق دگرباشان جنسی و جنسیتی بررسی و پی‌گیری شود.

ابزاری به نام شکنجه‌ی هدفمند

نگاهی به تاریخچه‌ی استفاده از خشونت جنسی حکومتی نشان می‌دهد که نیروهای امنیتی، نظامی یا شبه‌نظامی و در یک کلام نیروهای حکومتی از آزار جنسی به عنوان ابزار شکنجه استفاده می‌کنند؛ شکنجه‌ای که می‌تواند به فرد معترض فشار وارد کند، روحیه‌اش را  تخریب  کند و او را به اعتراف‌ اجباری، افشای اطلاعات، و پذیرش همکاری با حکومت وادارد.

نیروهای حکومتی که  مسئولیت اصلی خود را «حفظ امنیت» می‌دانند برای اعمال خشونت جنسی علیه معترضان تنها به یک توجیه نیاز دارند و آن هم پذیرفتن این که معترضان امنیت و منافع ملی را به خطر می‌اندازند.

تضمین و تقویت نگاه مردسالارانه

در لایه‌‌ی جامعه‌شناختی، خشونت جنسی از نوع خشونت حکومتی باعث می‌شود که نگاه سلسله‌مراتبی به زن و مرد و طبیعی شمردن سلطه‌گری مرد و اطاعت زن تقویت شود. از آنجا که در این نگاه، مرد فرد مسلط در عمل جنسی محسوب می‌شود،  تعرض و تجاوز جنسی هم نشان از تسلط  مردانه به فرد مورد تعرض یا تجاوز است و فرادستی و فرودستی مردانه را تقویت می‌کند.

نه فقط زنان که در بسیاری از موارد مردان و دگرباشان جنسی هم قربانی خشونت جنسی حکومتی در بیرون یا درون زندان‌ها می‌شوند. فرقی نمی‌کند زن باشید یا مرد، استفاده از خشونت جنسی برای سرکوبِ شما درواقع به منزله قرار دادنِ شما در جایگاه فرودستِ جنستی است. وقتی مأمور حکومت به مردی تجاوز می‌کند او را در جایگاه زن قرار می‌دهد تا تسلطِ خود را اثبات کند.

به عبارت دیگر، خشونت جنسی نوعی شکنجه است که از نگاه جنسیت‌زده‌ای که مردسالاری به عمل جنسی دارد معنا می‌گیرد و به این ترتیب علاوه بر شکنجه‌ی جسمی از نظر روانی هم قربانی را آزار می‌دهد.

شاید برای مبارزه با آزار جنسی حکومتی لازم باشد علاوه بر آگاهی‌بخشی و پی‌گیری‌های حقوقی و قضایی، گام‌های دیگری هم برداریم. مثلا در لایه‌های عمیق‌تر به نقد و بازنگری برساخته‌های مردسالاری و نگاهِ مسلط به رابطه‌ی جنسی بپردازیم.

اینجاست که انقلاب در فرهنگِ جامعه به موضوعی درخور تأمل بدل می‌شود.