«سی سال قبل بود…مجبور بودم دخترم را هم با خودم ببرم سر کار….از این ناراحتم که دخترم میفهمید که آن مرد دارد با من چه کار میکند…خیلی جوان بودم، شوهرم مرده بود، باید شکم سه بچهام را سیر میکردم…یکی دوهفته طول کشید تا بالاخره توانستم….»
مرداد ۱۳۹۴ بود، یکی از کارگاههای جلوگیری از خشونت خانگی در محلات حاشیهی تهران که از سوی فعالان حقوق زنان برگزار شده بود و زنی که موقع روایتش از تحمل خشونت، یاد یک زخمی قدیمی افتاده بود و اشکهایش بند نمیآمد. نوشین کشاورزنیا که تسهیلگری آن کارگاهها را بر عهده داشت، میگوید این اولین باری نبود که زنان موقع حرف زدن از خشونت خانگی، خشونتهایی که در محل کار به آنها تحمیل شده بود را هم تعریف میکردند؛ تجربههایی دردناک که کمتر جایی دربارهاش حرف زده میشد. بیان مکرر همین روایتها، تلنگری شد برای شروع یک کار جدید و راهاندازی گروهی به نام «کار بدون آزار».
«کار بدون آزار» با این هدف راهاندازی شد که در نبود قانون مشخص برای رسیدگی به آزارهای محیط کار و در فرهنگ غالبی که بیشتر آزاردیدگان چارهای جز سکوت یا ترک کار ندارند، محیطهای کاری به فضایی امن و به دور از خشونت و تبعیض بدل شود. راهِ رسیدن به این هدف هم آموزش و حساسسازی افراد نسبت به حقوقشان بود. این گروه کوچک فمینیستی قصد داشت با برگزاری کارگاههای آموزشی در سازمانها، کارخانهها و شرکتهای مختلف، و همینطور از طریق بحث و گفتوگو دربارهی ماهیت آزار و راههای پیشگیری از آن، تا حد امکان فضایی ایجاد کند که افراد نه آزارگر شوند و نه آزاردیده بمانند.
شروع کار: نیازسنجی و گفتوگو با بهرهمندان و ذینفعان
نوشین کشاورزنیا، یکی از موسسان «کار بدون آزار» میگوید: «ما براساس تجربههای شخصی خودمان و روایتهایی که در کارگاههای مبارزه با خشونت خانگی شنیده بودیم، میدانستیم که مشکلی تحت عنوان آزارهای جنسی در محیطهای کاری وجود دارد اما برای اینکه مساله را دقیقتر بررسی کنیم، علاوه بر مطالعات کتابخانهای، چند مصاحبهی گروهی با افراد شاغلی داشتیم که قبلا در کارگاههای مبارزه با خشونتهای مبتنی بر جنسیت شرکت کرده بودند و با مسالهی آزار و خشونت جنسی آشنایی داشتند.»
علاوه بر این، اعضای گروه کار بدون آزار سراغ تعدادی از مدیران مشاغل مختلف و وکلای دادگستری هم رفتند و براساس این تحقیقات توانستند کارگاههای آزمایشی را برگزار کنند. در قدمهای اولیه اغلب سراغ مدیران و کارفرماهای آشنا میرفتند: «بعضی کارفرماها همراهتر بودند و حتی خودشان موارد آزاری که در محل کارشان پیش آمده بود را به ما میگفتند. بعضی حذفی برخورد میکردند و مثلا کارگر زن نمیگرفتند یا زن و مرد را کلا جدا میکردند یا میگفتند خودمان حواسمان است که مشکلی پیش نیاید و نیازی به شما نداریم. اما راهحلهایشان معمولا چرخهای را بازتولید میکرد که حاوی تبعیض بود و گاهی هم احساس میکردیم خود آن مدیر و کارفرما هم یک سر طیف آزار است.»
نوشین کشاورزنیا اضافه میکند: «سعی میکردیم به مدیران و کارفرماها توضیح بدهیم وقوع آزار جنسی در محل کار چه مشکلاتی را برای آنها بوجود میآورد و از آنها بخواهیم که بخاطر بالا بردن بازدهی کار خودشان هم که شده کمک کنند تا فضای کار برای کارکنانشان امن شود. وقتی سراغ کسی میرفتیم که میدانستیم لزوما از دید حقوق بشری و فمنیستی به این ماجرا نگاه نمیکند، توجهشان را به این جلب میکردیم که حاشیههایی که با آزار جنسی در کارشان ایجاد میشود اتلاف منابع انسانی و اقتصادی را در پی دارد و میتواند آن مجموعه را بدنام کند.»
قدمهای نخست برای تشکیل یک گروه پایدار
در چند سال اول، کار را در قالب یک گروه غیررسمی پیش بردند اما ادامهی کار بدون ثبت یک موسسه یا سازمان غیردولتی ممکن نبود. برای برگزاری برخی برنامهها و پیش بردن یک سری ایدهها نیاز به مجوز و نامهنگاری رسمی داشتند و البته با توجه به سابقهی فعالیتهای فمینیستی قبلی اعضای گروه، امکانی برای گرفتن مجوز تحت عنوان یک «سازمان غیردولتی» وجود نداشت. برای همین با ثبت یک شرکت، ایدهی «کار بدون آزار» را به عنوان یکی از پروژههای این شرکت جلو بردند. هستهی ثابت گروه چهار نفر بود، ولی برای کارهای مختلف از افراد دیگر هم به صورت موقت کمک میگرفتند. شماری از جوانانی که در کارگاههای قبلی مبارزه با خشونت خانگی شرکت کرده بودند هم گاه به کمکشان میآمدند.
در شروع کار، یکی از چراغهای راهنما، دانستن دربارهی تجربههای کشورهای دیگر در خصوص این مسأله، بهویژه تجربهی کشورهای منطقه بود. آنها همچنین تلاش کردند از تجربههای پیشین در جنبش زنان ایران هم بهره ببرند: «کار گروهی کردن با همدیگر، اینکه چطور آدمهای جدید را به گروه اضافه کنیم، اینکه چطور در کارگاهها و جلسات، آدمها را بشنویم، برای همهی اینها را از تجربههای قبلی خودمان و دیگران در جنبش زنان استفاده کردهایم و همچنین تلاش داشتیم که ارتباطمان با بقیهی کنشگران، بهویژه کنشگران جدید، قطع نشود و اینکه با گروههای مختلف چه دانشجویی و چه در جنبش زنان در ارتباط باشیم و کار مشترک بکنیم. چون دید ما همچنان مبتنی بر کار جنبشی بود.»
نوشین کشاورزنیا در مورد شیوهی پیشبرد کار توضیح میدهد: «در کارگاههایی که برگزار میکردیم، از سازمانهای غیردولتی پول نمیگرفتیم و همه چیز داوطلبانه بود. اما در کارگاههایی که برای استارتآپها و کارخانهها برگزار میکردیم و خدمات مشاورهای که به آنها میدادیم مبلغی را دریافت میکردیم که بیشتر خرج پیشبردن کارهای گروه میشد و یک طوری جایگزین همان حقعضویتی بود که معمولا در انجمنها و گروههای غیردولتی میدادیم که کار پیش برود.»
اولین کارگاههای «کار بدون آزار» سال ۱۳۹۶ برگزار شد. چند سال اول، حتی وبسایت یا صفحهای در شبکههای اجتماعی هم نداشتند. کارخانه به کارخانه و شرکت به شرکت، در شهرها و محلههای مختلف جلو میرفتند و سعی میکردند با گوش دادن به تجربههای افراد مختلف شرکتکننده در هر کارگاه، پروتکلها و راهنماهایی برای مقابله با آزار جنسی در محیط کار تدوین کنند.
نوشین کشاورزنیا میگوید که تدوین پروتکلها بر اساس مثالهایی که خود شرکتکنندگان در کارگاه عنوان میکردند، کمک میکرد که بتوانند راهکارهایی مخصوص شرایط آنها پیدا کنند. به گفتهی او این مثالها چون برآمده از همین فرهنگ و تجربههای مشترک بود، کار را ملموستر میکرد و مخاطبان بهتر میتوانستند با آن ارتباط بگیرند.
آنها در نهایت توانستند سه دستورالعمل آموزشی جداگانه تهیه کنند: برای کارگرانی که تحصیلات ابتدایی تا دیپلم دارند، برای کارمندان و برای مدیران و کارفرماها، که البته این محتوای آموزشی با توجه به نوع محیطهای کاری رسمی یا مدرن نیز تغییراتی میکرد.
تنوع مخاطبان و لزوم تغییر روشها
کارگاههای «کار بدون آزار» منحصر به تهران نبود و در شهرهای دیگر هم برگزار میشد. بیشتر این کارگاهها در شهرهایی بود که با فعالانشان از زمان کمپین یک میلیون امضا و فعالیتهای پیشین جنبش زنان در ارتباط بودند. بخشی از این کارگاهها برای کنشگران حقوق زنان در این شهرها برگزار میشد تا آنها بتوانند در آینده این آموزشها را به محیطهای کاری شهرشان منتقل کنند و برخی دیگر هم در محیطهای کاری این شهرها برگزار میشد.
نوشین کشاورزنیا در رابطه با چگونگی انتقال پیام در این محیطهای متفاوت میگوید: «در محیطهای کارگری و همینطور شهرهای کوچک چون درآمدها پایینتر است، فقر بیشتر است و فرصتهای کاری کمتر، آدمها بیشتر مجبور میشوند در شرایطی که متحمل آزار جنسی میشوند، باقی بمانند. حتی ممکن است پذیرش این پیامها دربارهی آزار جنسی هم از سوی خود افراد آزاردیده سختتر باشد. در این محیطها علاوه بر اینکه نوع گفتارت برای انتقال پیام متفاوت میشود، راهکاری که میدهی هم متفاوت با راهکاری است که برای تهران و طبقهی متوسط و یقهسفیدها ارائه میشود.»
کارگاهها به نسبت فضا و محیط کار، گاهی به صورت جداگانه برای مردان و زنان برگزار میشد و گاهی هم مختلط بودند. در این دو نوع کارگاه هم بخشی از محتوا با بیان و مثالهای متفاوتی ارائه میشدند. به گفتهی او: «بیرون آمدن از چرخهی خشونت برای بعضی گروهها خیلی سختتر است، بهویژه وقتی خشونت و آزار از طرف مدیر و کارفرما باشد. در این شرایط چون با یک خشونت ساختاری مواجه هستیم و سیستمی برای رسیدگی به این آزارها وجود ندارد، نمیتوان به راحتی یک شکایت قضایی دربارهی این آزار را به نتیجه رساند.» با این حال ارائه مشاورههای حقوقی از طرف وکلای همکارْ یکی از خدماتی بود که از سوی «کار بدون آزار» به صورت داوطلبانه ارائه میشد.
جنبش منهم، فرصتی برای گفتن از آزار جنسی
کمی از شروع فعالیت «کار بدون آزار» گذشته بود که «جنبش منهم» در ایران هم مورد توجه قرار گرفت. چنانکه نوشین کشاورزنیا میگوید رسیدن جنبش منهم به ایران به دیده شدن و گسترش کار آنها هم کمک کرد. در همان مرحله بود که سایت و صفحههای «کار بدون آزار» در شبکههای اجتماعی اینترنتی راهاندازی شد و ایدهی این گروه برای برگزاری کارگاههای آموزشی و تهیه پروتکلهایی برای مقابله با آزار در محیط کار مورد توجه استارتآپها قرار گرفت.
او با اشاره به اینکه در آن دوران کارگاههای زیادی برای مدیران و کارمندان شرکتهای خصوصی و استارتآپها برگزار کردند، میگوید: «خیلی از مدیرانی که سراغ ما میآمدند زنان جوانانی بودند که میخواستند برای توقف آزارهای جنسی در محل کارشان قدمی بردارند.»
در همان ایام بود که سینماگران پس از انتشار چند روایت آزار در بین همصنفانشان، بیانیهای با امضای هشتصد زن سینماگر را نوشتند و به فکر راه انداختن کمیتهی مستقل صنفی برای رسیدگی به این مساله افتاند. نوشین کشاورزنیا میگوید که نیروهای امنیتی همهی اینها را از چشم آنها میدیدند که از مدتی پیش از شروع جنبش منهم، کار دربارهی آزار جنسی در محیط کار را شروع کرده بودند. او اضافه میکند: «ما با اینکه با این دوستان در تماس بودیم اما لزوما اینطور نبود که ایدهی تشکیل گروه رسیدگیکننده به آزارهای جنسی از طرف ما به آنها ارائه شده باشد. منتها ما سالها است برای همین خواستهها در حال تلاش هستیم و حالا کمکم تاثیر آن را در بخشهای مختلف جامعه میبینیم.»
ناامیدی از تلاش برای تغییر سیاستها و ساختارهای کلان
فعالیتهای «کار بدون آزار» منحصر به کارخانهها و اماکن خصوصی نبود و آنها به سراغ مقامات و نهادهای دولتی هم رفتند. نوشین کشاورزنیا این بخش از تجربهشان را اینطور توضیح میدهد: «سال ۱۳۹۷، وزارت ارتباطات و فناوری پروتکلی در زمینهی آزار جنسی در محل کار منتشر کرده بودند که بیشتر به نظر میآمد یک متن ترجمه شده از جای دیگر باشد تا پروتکلی که براساس نیازها و تجربههای کارکنان آن مجموعه تدوین شده است. سراغ آنها رفتیم و جلسهای با آنها گذاشتیم و احساس کردیم اینها خواستهاند نشان دهند که خیلی پیشرو هستند و چنین پروتکلهایی هم دارند اما اجرا نمیشد و یک کار نمایشی بود.»
سال ۹۸ هم شورای شهر تهران از ما برای برگزاری کارگاههایی برای کارکنانشان دعوت کرد ولی چون در آن زمان مؤسسهای ثبت نکرده بودیم و مجوز نداشتیم نتوانستیم کارگاهها را برایشان برگزار کنیم. اما یکی از همکاران ما به عنوان مشاور به آنها کمک کرد که مجموعه پروتکلهایی در زمینهی توقف آزار جنسی در محل کار را تدوین کنند. قرار بود براساس این مشاورهها و پروتکل، دورههای آموزشی در سطح شهرداریها برگزار کنند، اما وقتی در دورهی بعد اعضای شورای شهر عوض شدند، آن پروتکل هم پیش از آنکه به مرحلهی ابلاغ و اجرا برسد، کنار گذاشته شد و همان ارتباط حداقلی ما هم قطع شد. بعدها همین ارتباطاتی که با نهادهای دولتی برقرار کرده بودیم، به عنوان یکی از اتهامهای مطرح شد و پس از بازداشت من و دیگر اعضای گروه ما را متهم به «نفوذ در نهادهای دولتی» کردند.
او ادامه میدهد: «ما همچنین سراغ افراد در سطوح کلان دولتی هم رفتیم و امید داشتیم که بتوانیم بحث دربارهی آزار جنسی را در سطح سیاستگذاریهای کلان هم پیش ببریم، ولی آنها گفتند توانایی پیش بردن این موضوع، به نحوی که منجر به تدوین یا تغییر قوانین شود را ندارند.»
تغییر در استراتژی و تکیه بر تغییر فرهنگ عمومی
پس از این تلاشهای بیحاصل، اعضای گروه «کار بدون آزار» به این نتیجه رسیدند که همچون قبل، همهی انرژیشان را صرف تغییر از پایین کنند و از طریق آموزش و فرهنگسازی در کارخانهها و شهرکهای صنعتی و بخش خصوصی و استارتاپها جلو بروند.
فعالیتهای گروه «کار بدون آزار» همچون بسیاری از فعالیتهای فمینیستی این سالها، از سوی نهادهای امنیتی تحمل نشد و در نهایت چند تن از فعالان این گروه از جمله نوشین کشاورزنیا، بازداشت و مجبور به ترک ایران شدند. نوشین میگوید او و همکارانش از سوی بازجوها به «خرابکردن چهرهی مرد ایرانی»، «ایجاد نیاز کاذب در بین زنان» و «سیاهنمایی» متهم میشدند. با این حال مدت کوتاهی پس از آزادی موقت همکاران «کار بدون آزار»، فعالیتهای این گروه از سر گرفته شد.
نوشین کشاورزنیا که سالها تجربهی کنشگری در حوزهی مبارزه با خشونتهای مبتنی بر جنسیت را دارد، میگوید که مبارزه با آزار جنسی در محیط کار، از جمله حوزههایی است که امید زیادی به پیشرفتهای مثبت در آن دارد: «هنوز میتوان کارفرماها و مدیرانی را پیدا کرد که از قدرتشان برای تغییر مثبت و توقف آزار جنسی در محیط کارشان استفاده کنند، از این طرف هم زنهایی هستند که بر اثر آگاهیای که در جامعه ایجاد شده و سالها تلاش جنبش زنان در داخل و خارج از ایران، این خواستهی توقف آزار جنسی را دارند.»
او میگوید: «پس از خیزش ژینا مقاومت نسبت به شنیدن دربارهی آزار جنسی کمتر و تلاش برای توقف آن بیشتر شده است.»