زنِ جوان آمده بود تا فرزند نوزادش را به ادارهی مددکاری شهر کازابلانکا بسپارد و برود. بدون ازدواج بچهدار شده و حالا از خانه رانده شده بود. خانوادهاش به او گفته بودند «هر کاری میکنی بکن، فقط بچهی حرامزادهات را از اینجا ببر.» و او چارهای نداشت جز دست کشیدن از بچهی کوچکی که جز او هیچ کس را نداشت.
همانجا بود که عایشه شنا (Aïcha Chenna) پرستاری که بهتازگی مادر شده بود، با خود عهد بست تا روزی که زنده است برای پیشگیری از تکرار این صحنهی رنجبار تلاش کند.
زنان مراکش زیر سایهی قوانین زنستیز
در کشورهایی با قوانین مردسالار و برآمده از مذهب، زنان و تمام افرادی که قابلیت باردار شدن دارند، تجربهی زیستهشان، با بازدارندگیِ سیستماتیک از عاملیت بر بدن، تصمیمگیری برای زندگی جنسی و فرزندآوری گره خورده است. این بازدارندگی در سایهی قوانین، سنتها و عرف اجتماعی شکلی سیستماتیک و سازمانیافته به خود میگیرد و زندگی زنان را از جهات مختلف با رنج و محرومیت همراه میکند، محدودیتها به امور عادی زندگی روزمره تبدیل و آنقدر رایج و طبیعی به نظر میرسند که کمتر کسی به ظالمان و غیرمنصفانه بودنشان فکر میکند.
مراکش یکی از کشورهایی با قوانین زنستیز و برآمده از مذهب است. براساس قوانین مراکش، پایان دادن به بارداری تنها در مواردی مجاز است که ادامهی بارداری جان مادر را به مخاطره بیاندازد. این قوانینْ زنانی را که به بارداریشان پایان دهند مجرم و مستحق مجازات زندان میداند.
از سوی دیگر، به گزارش سازمانهای حقوق بشری، سالانه بیش از ۲۵ هزار زن در مراکش خارج از چارچوب ازدواج نوزادشان را به دنیا میآورند. در این کشور داشتن رابطهی جنسیِ خارج از ازدواج هم غیرقانونی است، هم بهلحاظ اجتماعی ناپسند و مذموم. این یعنی، هر سال، دستکم ۲۵ هزار زن، نهتنها در معرض برخورد قهری از سوی دستگاه قضایی هستند، بلکه از سوی خانواده و جامعه طرد میشوند، دسترسی محدودشان به منابع اجتماعی محدودتر میشود، و اغلبشان بدون شغل و منبعی برای درآمد و حتی بدون سرپناه برای خود و فرزندشان تنها میمانند.
مشاهدهی همین تنهایی و بیپناهی بود که سبب شد عایشه شنا برای حمایت از حقوق مادران ازدواج نکرده و کودکان آنها پا پیش بگذارد و کارزاری را راهاندازی کند.
زنی با ارادهای قوی
سال ۱۹۴۱، وقتی عایشه شنا در شهر جدید کازابلانکا به دنیا آمد، مراکش هنوز مستعمرهی فرانسه بود. کودکی عایشه در شهر مراکش، که امروز پایتخت کشور مراکش است، گذشت. او سال ۱۹۵۳ به زادگاهش کازابلانکا بازگشت، هفت سال بعد وارد دانشگاه شد و تحصیلات و کار خود را به عنوان پرستار دولتی آغاز کرد. خانم شنا در سال ۱۹۷۲ به اتحادیهی ملی زنان مراکش در کازابلانکا پیوست.
عایشه، پرستار، مددکار اجتماعی، فعال حقوق زنان و بنیانگذار یکی از موسسات مهم حامی زنان در جهان عرب، الهامبخش زنان مراکشی و یک الگوی موفق جهانی است؛ زنی با ارادهای مثالزدنی که در سفری طولانی و شگفتانگیز، طی بیش از چند دهه، از طریق کار اجتماعی پایدار و متعهد، برای توانمند شدن زنان مراکشی کوشید. او که مادر چهار فرزند بود، با خود عهد بسته بود تا با تمام توان از حقوق مادران مجرد دفاع کند.
تاسیس انجمن «همبستگی زنان»
راهاندازی انجمن «همبستگی زنان» (Solidarité Feminine) در سال ۱۹۸۵ از نقاط عطف فعالیتهای اجتماعی خانم شنا بود؛ جایی فراتر از یک انجمن، در حقیقت خانهای که آغوشاش را به روی مادران مجرد گشود و نهتنها مأمن و سرپناهشان، بلکه جایی برای رشد و شکوفاییشان شد. زنان مددجو در کلاسهای سوادآموزی و کارگاههای آموزشی متنوعی مثل آشپزی، خیاطی و حسابداری شرکت میکردند تا بر حسب علاقه و تواناییشان مهارتهایی عملی برای درآمدزایی و تامین زندگی خود کسب کنند.
انجمن همبستگی زنان در زیرزمین یک ساختمان در کازابلانکا شکل گرفت اما خیلی زود به یکی از بزرگترین و مهمترین موسسات مدافع حقوق زنان در مراکش تبدیل شد.
در قلبْ مسلمان، در ذهنْ سکولار
عایشه شنا، مثل همهی کنشگرانی که از حصار تنگ سنتها و فکرهای بسته فراتر میروند، آماج حملههای کسانی بود که عبور از سنت برایشان سنگین و سخت بود. دفاع سرسختانهی او از حقوق مادران مجرد برای داشتن هویت اجتماعی، خشم محافظهکاران مراکشی را برمیانگیخت. آنها عایشه شنا را به ترویج «بیبندوباری» متهم میکردند. او در برابر مخالفانی که پیش پایش سنگ میانداختند، پاسخ زیرکانهای در آستین داشت: «من قلبی مسلمان اما ذهنی سکولار دارم.»
ترویجگریِ معطوف به خلاقیت
عایشه شنا که به اثرگذاری روایتهای فردی و داستان زنانی که با مسئولیت کودکی بر دوش، تنها رها میشدند، بهخوبی آگاه بود و از این داستانها به عنوان راهبردی برای پیشرفت فعالیتهای ترویجگرانه و آگاهیبخشی دربارهی وضعیت مادران مجرد استفاده کرد. اون در کتابی با عنوان ذکر مصیبت: شهادتنامهها بیست داستان دردناک از مادران مجرد، کودکان رها شده و خدمتکاران خانگی تلاش کرد صداهایی را بازتاب دهد که شنیده نمیشد. او با نگارش این کتاب کوشید تصویری را که جامعه سالها کوشیده بود از آن روی گرداند، پیش روی مخاطبان و ناظران گذاشت.
توانمندسازی افراد کم بضاعت و جایزهی کارآفرینی
فعالیتهای انجمن همبستگی زنان ظرف ده سال چنان گسترده و اثربخش بود که از مرزهای مراکش فراتر رفت و توجه ترویجگران و فعالان حقوق زنان در دیگر کشورها را جلب کرد. عایشه شنا در سال ۱۹۹۵ به خاطر تلاشها و دستآوردهای ارزشمندش نشان لژیون دونور، بالاترین نشان افتخار فرانسه را دریافت کرد.
افزون بر این، به خاطر یک عمر فعالیت اجتماعی و تلاشهای مستمر در ترویج حقوق مادران مجرد برای داشتن یک زندگی عادی، جایزهی اوپوس (opus) بزرگترین جایزهی مرتبط با کارآفرینی را به دست آورد. هدف این جایزه تشویق موسسات کارآفرینی است که با توانمند ساختن افراد کم برخوردار، برای حل معضلات مهم جهانی، مانند فقر، گرسنگی، بیماری، بیسوادی، نابرابری و بیعدالتی تلاش میکنند.
پایانِ زنی که ستارهای بود در شبهای تاریکِ مادران مجرد
عایشه شنا در تمام زندگیاش کوشید چشمانداز تاریک هزاران مادر مجرد در مراکش را گسترش دهد، پیوسته از حقوق این زنان دفاع کند و برای برابری و رهایی اجتماعی آنها هر چه در توان دارد انجام دهد.
عایشه شنا، زنی فروتن، با لبخندی فرشتهوار و اعتقادی راسخ به توانمندسازی زنان مراکش، پس از تحمل یک دوره بیماری، در سال ۲۰۲۲ و در ۸۱ سالگی در بیمارستانی در زادگاهش، کازابلانکا، چشم از جهان فروبست.
این زن خستگیناپذیر در رسالتِ همدلی با زنان تحت ستم و حمایت از آنها معتقد بود: «هر انسانی شمعی در قلب خود دارد؛ هنگامی که شعلهای بیافروزد، میتواند قلب دیگران را روشن کند.»