محبوبه وقتی بعد از طلاق پر ماجرایاش تصمیم گرفت از خانهی پدر و مادرش بیرون بیاید و مستقل شود، هیچ فکرش را نمیکرد که از همسرِ دوست خودش پیشنهاد کار بگیرد. شبی که با آنها برای شام بیرون رفته بود، شهاب پیشنهاد داد که مدیر داخلی شرکت آنها شود. محبوبه تنها میدانست که کار شهاب وارد کردنِ کفشهای طبی از ترکیه است. بیتا هم از پیشنهاد شوهرش استقبال و محبوبه را تشویقش کرد که همکاری با او را قبول کند.
حقوق پیشنهادی شهاب برای اجارهی یک سوییت و خرج ماهانه فریبنده بود و یک هفته بعد محبوبه سر کار بود. شهاب مدام به اتاقش سر میزد و به همکاران دیگر سفارشش را میکرد. دو هفته بعد، شبی که محبوبه دنبال خانه میگشت و از بنگاه املاک به خانه برمیگشت، پیامکی از شهاب دریافت کرد. ساعت ۸ شب بود و شهاب میخواست به او زنگ بزند. میپرسید کارِ پیدا کردن خانه چهطور پیش رفته و چهطور میتواند کمکش کند. از شب بعد، پیامکها بیشتر و بیشتر شد. سؤال و جوابهایی که اول با «شما» شروع و آخر به «تو» ختم میشدند. حقوق ماه اول را که گرفت، شهاب یک بار برای جابهجاییِ مبل دست دومی که محبوبه برای خانهی تازهاش گرفته بود، با وانت شرکت آمد دنبالش. روی صندلی وانت که نشسته بود، دست راستش را گذاشت روی دست او و گرچه محبوبه دستش را پس کشید، اما شب پیامکهای بیشتری برایش فرستاد. شهاب به او گفته بود دوستش دارد و کار را برای همین به او داده است. محبوبه معذب شده بود و تصمیم گرفته بود کار را ول کند اما نمیدانست حالا چهطوری باید از پس اجاره خانه بربیاید.
آزار جنسی در محل کار یکی از رایجترین شیوههای آزار جنسی است که با وجود شیوع، مثل دیگر انواع آزارهای جنسی پوشیده در تابوها و پنهانکاریهاست. بسیاری از رفتارهایی که کارمندان بهویژه کارمندان زن و افراد متعلق به جامعهی رنگینکمانی هر روز در محل کار تجربه میکنند، چنان عادی فرض میشود که اعتراض به آنها در محیط کار غیرعادی به نظر میرسد یا عواقبی مثل تهدید و اخراج به دنبال دارد. با وجود این، جنبش «من هم» در سراسر جهان مقدمهای شد برای این که دربارهی مفهوم آزار جنسی و بهویژه آزار جنسی در محل کار، بیشتر صحبت شود و سازمانها و نهادهای محتلف به دنبال راههایی برای کاهش موارد آن باشند.
محل کار تنها محل کار است
نخستین راویان جنبش «من هم» در جهان کسانی بودند که از آزار جنسی در پشت صحنهی سینما که محل کارشان بود پرده برداشتند؛ شاید به خاطر این که که محیط کار محلی است که فرد بعد از خانه بیشترین ساعات خود را در آن میگذراند و بیشترین ارتباط مستمر را با دیگران دارد. هر نوع شوخی ناخواسته، حرکات دارای معنای جنسی، کلمات توهینآمیز دربارهی جنسیت فرد و نظر دادن در مورد ظاهر و پوشش او بهویژه اگر دارای بار معنایی جنسی باشد، آزار جنسی در محل کار به شمار میآید. همچنین لمس کردن و تماسهای بدنی دیگر مانند گذاشتن دست پشت همکار، حلقه کردن دست دور کمر کارمند و درخواستهای مکرر برای ایجاد رابطهی عاطفی یا جنسی از فردی که قبلا این درخواستها را رد کرده، آزار جنسی است.
به همین ترتیب، ارسال تصاویری یا محتوای جنسی برای همکار، ارسال پیامهای دارای معنای جنسی، نشان دادن تصویرها یا اشکالی که تلقینکننده موضوعات جنسی هستند و پخش موسیقی یا فیلمهای تلقینکنندهی جنسی از اشکال دیگر آزار جنسی به شمار میروند. این رفتارها بهویژه وقتی از سوی همکاران ردههای بالاتر مانند مدیران و رؤسا صورت بگیرد و به عبارتی بین کارمند یا کارگر و فرد آزارگر رابطهی نابرابر قدرت وجود داشته باشد، میزان آسیب را بیشتر میکند چرا که فرد در این موارد اغلب مجبور به سکوت و تحمل است.
از نظر جغرافیایی آزار جنسی در تمام مناطق دنیا شیوع دارد. یک نظرسنجی منتشرشده در هُنگ کنگ در فوریهی ۲۰۰۷ نشان داد که نزدیک به ۲۵درصد از کارگران مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند. در این میان تنها ۶. ۶ درصد از مردان شکایت خود را گزارش کردهاند (در مقایسه با ۲۰ درصد از زنان)؛ چرا که اغلب از مواجهه با «مسخره شدن» هراس داشتند. در اتحادیهی اروپا هم ۴۰ تا ۵۰ درصد از زنان نوعی از آزار جنسی را در محل کار گزارش کردهاند.
تحقیقات نشان میدهد که زنانی که بیشتر در معرض آزار و اذیت جنسی هستند، زنان جوانی هستند که از نظر مالی وابستهاند. همچنین زنان مجرد یا پس از طلاق و همچنین زنان مهاجر بیشتر مورد آزار قرار میگیرند. در میان مردان، آنهایی که بیشتر مورد آزار و اذیت قرار میگیرند جوانان، همجنسگرایان و اعضای اقلیتهای قومی یا نژادی هستند. آزار و اذیت جنسی بین افراد همجنس، روندی متأخر اما رو به رشد است.
آزار جنسی و رابطهی نابرابر
رابطهی نابرابر، حتی در جوامعی که از نظر برابری جنسیتی پیشرفت کردهاند همچنان شیوع دارد و زنان به دلیل همین نابرابریها، از اعتراض به آزارهای جنسی در محل کار چشم میپوشند. اما در جوامعی مثل ایران که نابرابری جنسی و جنسیتی در آنها فراوانتر است، حتی نقل این نوع آزارها هم تابو به حساب میآید.
نادره، سال قبل بازنشسته شده و میگوید که در طول ۲۸ سالی که کار کرده، هرگز موردی از نقل و اعتراض به آزار جنسی را ندیده هرچند خودش هم آن را تجربه کرده، هم شاهد آزار دیدن همکاران دیگرش بوده است. او میگوید: «خیلی از مدیران فکر میکنند که کارمندان زن باید پاسخگوی نیازهای جنسی و عاطفیشان باشند، حالا نمیگویم تجاوز اما خودم شاهد این بودم که دختران جوانی که در وزارتخانهی ما استخدام میشدند، برای مدیران حکم ابزار را داشتند، حالا شده با لاس زدن، یا در قالب شوخی. یکی از دخترها به من می گفت اگر پدرش رفتارهای مدیرکل را با او ببیند، نه تنها او را زنده نمیگذارد، که اداره را هم آتش میزند. حانوادهی این دختر به درآمدش نیاز داشتند و او نیز هرچند از این وضع ناراحت بود اما نمیخواست کارش را از دست بدهد.»
نادره تعریف میکند که گرچه این نوع آزارها برای دخترهای جوان و زنانی که طلاق گرفتهاند بیشتر است اما معنیاش این نیست که زنان متأهل یا مسن چنین تجربههایی را ندارند:
«من وقتی کارم را شروع کردم، بچهی اولم را به دنیا آورده بودم. همکاری داشتم که هربار به بهانهی یک خط و امضا بالای سرم میایستاد و صورتش را به صورتم نزدیک میکرد. حالا دیگر نگاههای تیز و شوخیهایی که دربارهی ظاهر آدم میکردند بماند. کمترینش این بود که بگویند چهقدرخوشگل شدهای.»
پرسش اصلی که در این شرایط مطرح میشود این است که چرا باید در محیط کار روندی برای پیگیری و گزارش دهی آزار جنسی وجود داشته باشد؟ حسین قاضیان، جامعهشناس میگوید: «هم به دلایل اجتماعی و هم به دلایل حرفهای لازم است که به این موضوع توجه شود. از نظر حرفهای، روشن است که محل کار درست شده برای کار نه برای چیز دیگری. بنابراین هرچیزی که مانع رسیدن سازمان کاری به اهداف حرفهای شود مانع است و باید با آن برخورد شود و آن مانع برطرف شود. آزار جنسی یکی از مواردی است که باعث میشود که نیروی کار بخشی از کارایی خود را صرف خنثی کردن آزار جنسی کند و بخشی از اشتغال ذهنی و عملیاش به آزار جنسی رساندن به دیگران و برنامهریزی برای آن صرف شود. یعنی بخشی از زمان کار مفید را برای کاری صرف کند که سازمان برای آن او را مأمور نکرده. به همین دلیل آزار جنسی از نظر حرفهای یک مسأله است. همچنین با مشاهدات و گزارشهایی از موارد وقوع این آزارها در محل کار روبه رو هستیم که نشان میدهد با مسألهای قابل توجه روبهرو هستیم که عدهی زیادی بهویژه زنان را آزار میدهد. پس با یک مسألهی اجتماعی هم روبهرو هستیم که باید برای رفع آن کاری کرد.»
کاهش آزار جنسی در محل کار، یک وظیفهی جمعی
اما چه کسی و چهطور باید فضای امن و برابر را در محل کار به وجود بیاورد؟ حسین قاضیان میگوید: «اولین وظیفه بر دوش کارفرماست؛ چه کارفرماهای دولتی و چه خصوصی. اما دولت یک نقش دیگر هم دارد. یعنی با فرض این که دولت نمایندهی جامعه است یا باید نمایندهی جامعه باشد، لازم است که به مشکلاتی که در جامعه وجود دارد واکنش مناسب نشان دهد. یعنی اگر بپذیریم آزار جنسی در محیط کار یکی مشکل اجتماعی است دولت باید به عنوان نمایندهی اجماعی با سیاست گذاریهای مناسب به حل این مسأله مبادرت کند. مثلا با برقراری سیاستهای پیشگیری از مزاحمت و آزار، نظارت بر این مسأله در محیط کار، فراهم آوردنِ راههای امن برای گزارش آزار جنسی در محیط کار و همین طور پیگیری و در نهایت مجازات آزار جنسی. اینها فقط مربوط به قانون و مقررات نیست. بخشیاش بر میگردد به سیاستهایی که این امور را امکانپذیر کند. مثلا شفافیت در معماری داخلی در محیط کاری، یکی از آن چیزهایی است که به عنوان یک عامل مادی و کالبدی میتواند آزار جنسی و میزان وقوعش را کاهش دهد و دولت به عنوان قانونگذار میتواند در این زمینه وارد عمل شود. این فقط نقش دولت است. اما زنان و مردانی که از این موضوع در رنج هستند نیز باید با ایجاد فشار اجتماعی دولت و کارفرما را از هر دو سو تحت فشار قرار دهند تا به این موضوع توجه نشان دهد و برای حل این مشکل یا کاهش آن اقدامی کند. این کاری است که به نظر من از هر دو سو ساخته است.»
در حال حاضر، بسیاری از سازمانهای پیشرو در جهان، آییننامههایی برای کاهش موارد آزار جنسی تهیه کردهاند و کمیتههایی برای رسیدگی به اعتراضات و تعیین مجازات برای آزارگران جنسی تشکیل دادهاند. مسئول رسیدگی به چنین نگرانیهای در یک کسب و کار کوچک یا متوسط، کارمندان منابع انسانی هستند و در سازمانهای بزرگتر باید یک بخش اختصاصی برای رسیدگی به نگرانیهای کارکنان وجود داشته باشد.
اما گام نخست چنین سازمانهای پیشرویی، روشن کردن مفهوم آزار جنسی برای کارکنان و بهویژه آموزش آنها برای بالا بردن آگاهی است. اشخاصی که با مفهوم آزار آشنا باشند، احتمالا کمتر دست به این رفتارها میزنند و اگر مورد آزار قرار بگیرند، این رفتارها را بهتر شناسایی میکنند.
همچنین تعیین خطمشی در زمینهی آزار جنسی در محل کار که شامل رویههای شفاف افشاگری و گزارشدهی و قرار دادن بندهایی در قرارداد کاری دربارهی عواقب رفتارهای آزارگرانه و تعیین مقرراتی برای اخراج و جریمهی کارکنان آزارگر باشد، میتواند در کاهش این نوع آزارها موثر باشد.
این که همهی کارکنان احساس راحتی کنند و بتوانند رفتارهای آزاردهنده را گزارش کنند و این که جلساتی برای بررسی عملکرد کارکنان تشکیل شود، میتواند به فراهم کردن فضا برای کارکنان و فرصت دادن به آنها برای ارائهی گزارش در مورد کارمند یا کارمندان آزارگر کمک کند. به کار بستنِ رویههای شفاف از یک سو و پیگیری هرنوع ادعا یا نگرانی که از سوی کارمندان مطرح میشود سبب خواهد شد که نگرانیها بهسرعت و به شکلی کارآمد مطرح و تغییرِ فضا اندک اندک ممکن شود.