آنچه ما به عنوان فرهنگ از آن یاد میکنیم برای سالم ماندن یا سالم شدن نیاز به توجه و رسیدگی دارد. این طور نیست که اول انقلابی رخ دهد و بعد فرهنگ خودش درست شود. ما مردم در هر حکومتی به آگاهی، اراده و دست یاریِ همدیگر برای بازسازی دشت فرهنگمان نیاز داریم. اما چه میتوان کرد؟ چهگونه میتوان جامهی کهنهی فرهنگ را شکافت و پیراهنی نو بافت؟ مثلا هر یک از ما برای بهبودی و تغییرِ آن قسمت از فرهنگ که زمینهساز و تقویتکنندهی خشونتهای جنسی و جنسیتی است چه میتوانیم بکنیم؟
سطح آگاهی خودمان را دربارهی ریشههای خشونت جنسی و جنسیتی بالا ببریم
کتاب و مقاله بخوانیم. در مدرسه و کتابخانه و گروههای فامیل و همکاران و دوستان و آشنایان گروههایی بسازیم یا اگر گروههایی وجود دارد به آنها بپیوندیم و دیگران را هم دعوت کنیم تا دربارهی ریشههای خشونت علیه دختران و زنان بخوانیم و حرف بزنیم و آگاه شویم.
نسبت به زبان جنسیتزده و تبعیضآمیز حساسیت نشان دهیم
زبان خنثی نیست! زبان بر پایین بردن یا بالا بردن فرهنگ عمومی تاثیر میگذارد. از زبان و کلماتی که دختران و زنان را تحقیر و تمسخر میکند پرهیز کنیم و آن را کنار بگذاریم. در مدرسه و دانشگاه و محل کار و هر جمع دیگری اگر شاهد به کار بردن زبانی بودیم که دختران و زنان را در جای فرودست مینشاند، با آن زبان کنار نیاییم و از به کار بردناش خودداری کنیم.
وقتی پای خشونت درمیان است، شوخی بی شوخی!
معمولا جوکها و طنزهای حاوی خشونت جنسی و جنسیتی از کلیشههای موجود استفاده و آنها را بازتولید میکنند. این کار یعنی تزریق سم به بدنی که خود بیمار است. پس به شوخیها و جوکهایی که حاوی فرهنگ تجاوز است نخندیم. راههای هوشمندانهتری برای تفریح و شوخی وجود دارد. به طنازان بفهمانیم که برای بامزه بودن باید آگاهی، مسئولیت و خلاقیت بیشتری داشته باشد.
نقشهای سنتی و تحمیلیِ مردانه-زنانه را بشکنیم
پسران یاد میگیرند که خشن باشند و احساسات خود را بروز ندهند تا هرچه بیشتر به انگارهی «مرد قوی» شباهت پیدا کنند. دختران یاد میگیرند که ملایم و آرام باشند و اعتراض نکنند تا هر چخ بیشتر به انگارهی «زن خوب» شبیه شوند. نسبت به کلیشههای جنسیتی آگاه شویم و آنها را زیر سؤال ببریم. بله، پسران هم باید بتوانند احساساتشان را ابراز کنند و اگر دوست دارند ملایم و لطیف باشند. دختران هم باید بتوانند پرتحرک و شلوغ باشند و اگر لازم دانستند اعتراض کنند.
خشونت جنسی و جنسیتی ممنوع. حتی برای شما!
این اصل را فراموش نکنیم که انجام عمل خشونتآمیز یک «انتخاب» و «اجتنابپذیر» است. بارها داستانهایی شنیدهایم از آزار و تعرض و تجاوزی که دلمان نخواسته باور کنیم شخص آزارگر مقصر است. بدانیم که خشونت را نباید به این خاطر که شخص آزارگر دوست و آشنا یا حتی عضوی از خانوادهی ما است یا مقام و شهرتی دارد توجیه کنیم. این را یک اصل قرار دهیم: هیچ کس حق ندارد به دیگری تعرض کند و اگر این کار را کرد بدون هیچ اما و اگری او و تنها اوست که مقصر و مسئول است.
شنوندهی خوبی باشیم و قربانینکوهی نکنیم
اگر شخصی از تجربهاش دربارهی خشونت جنسی با ما حرف زد او را بازخواست نکنیم. دنبال تقصیرهای راوی و توجیه آزارگر نباشیم. پند و اندرزهای کلیشهای هم معلوم نیست چهقدر مفید باشد. به فرد آزاردیده گوش کنیم و حمایتگر باشیم. علفهای هرزِ فرهنگِ تجاوز با قربانینکوهی است که آبیاری میشود. علفهای هرز را با کلام و رفتار خود آبیاری نکنیم.
رابطهی جنسی به آموزش نیاز دارد. حتی برای مردان
پسران و مردان لازم است دربارهی رابطه جنسی آموزش ببینند. بهویژه در مورد «رضایت». برای آموختنْ منتظر تجربههای تلخ نباشید. از منابع موجود و گروهها و دورهها استفاده کنید تا سطح آگاهی خود را بالا ببرید. شما هر قدر مرد خوب و مهربانی باشید باز ممکن است انتظارهای نابهجایی داشته باشید.
انواع آزار جنسی را بشناسیم و به آن نه بگوییم
آزار و تعرض جنسی انواع مختلفی دارد که ممکن است به آن واقف نباشیم؛ مثلا اصرار یکطرفه برای ایجاد رابطه با یک شخص میتواند روی طیف آزار جنسی قرار بگیرد. به خودمان آموزش دهیم و یاد بگیریم که چه رفتارهایی آزار و تعرض جنسی محسوب میشود و بدون هیچ چون و چرایی این رفتارها را انجام ندهیم. همچنین در صورتی که شاهد آزار جنسی بودیم مناسب موقعیت و توان خود دخالت کنیم و اجازه ندهیم آزارگر در سکوت ما احساس امنیت کند.
فضاهای امن گفتوگو بسازیم و خودمان را آماده کنیم
در مدرسه و دانشگاه و محل کار و همه جا گروههای کوچک امن بسازیم تا در آن بتوانیم در مورد خشونتهای جنسی و جنسیتی و راهکارها و ایدهها گفتوگو کنیم. راهحلهای ساده و فوری در کار نیست ولی گفتوگو و نقد و همفکریِ ما را برای تصمیمگیریهای مناسب در موقعیتهای مختلف آمادهتر میکند.
الهامبخش باشیم
هر یک نفر که سطح آگاهی، هوشیاری و حساسیت خود را نسبت به خشونتهای جنسی و جنسیتی بالا ببرد مهم و الهام بخش است، حتی اگر خود نداند. خیلی اوقات شخصی که به امید و الهام نیاز دارد به ما بسیار نزدیک است و دارد در سکوت ما را نگاه میکند. برای اطرفیان خود الهامبخش باشیم.
و گاهی برای خودمان آواز بخوانیم که: «کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه»؟